مقالات گیمینگ, وبلاگ

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

The Last of Us Part II، ساخته ناتی داگ در سال 2020، ادامه داستان جوئل و الیه که چهار سال بعد از ماجراهای Part I توی یه دنیای آخرالزمانی پر از موجودات آلوده و گروه‌های خشن جریان داره. این بازی با داستان پیچیده و پراحساسش، که دور محور انتقام، بخشش، و انتخاب‌های خاکستری می‌چرخه، حسابی سر و صدا به پا کرد. از جکسون تا سیاتل، ماجراهای الی و یه شخصیت جدید به اسم ابی، پر از لحظه‌هاییه که قلب مخاطب هارو می‌لرزونه.

تو این مقاله با مجله اورجیلند، قراره داستان بازی رو به‌صورت خطی و با جزئیات روایت کنیم تا چه گیمر باشین و چه طرفدار سریال HBO، بتونید راحت ماجرا رو دنبال کنید. اگه داستان Part I رو نمی‌دونید و می‌خواید قبل از غرق شدن تو این ماجرا یه مرور کامل داشته باشید، می‌تونید اینجا کلیک کنید: داستان کامل بازی The Last of Us Part I

زمینه داستانی و شروع ماجرا

چهار سال بعد از ماجراهای The Last of Us Part I، تو سال 2037، داستان Part II توی جکسون، وایومینگ شروع می‌شه. جکسون یه شهرک امنه که تامی و ماریا، همراه یه گروه بازمانده، اونجا زندگی می‌کنن. الی حالا 19 سالشه و با جوئل، که مثل یه پدر براشه، تو این شهرک زندگی آرومی داره. دینا، یه دختر شجاع و شوخ‌طبع، دوست نزدیک و بعداً معشوقه الیه. جسی، یه جوون باانرژی و یکی از گشتی‌های جکسون، هم جزو دوستای الیه. این زندگی آرام، با گشت‌های روزمره برای پاکسازی موجودات آلوده دور شهرک، انگار یه بهشت تو دنیای آخرالزمانیه. اما این آرامش زیاد دوام نمیاره.

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

یه روز سرد زمستونی، جوئل و تامی تو گشت با یه گروه غریبه روبه‌رو می‌شن که دنبال پناهگاهن. این گروه، که ابی، یه زن قوی و مصمم، رهبرشونه، از سیاتل اومدن. جوئل و تامی اونا رو به یه کلبه می‌برن، ولی معلوم می‌شه این یه تله‌ست. ابی، که عضوی از گروه گرگ‌ها (WLF) تو سیاتله، جوئل رو می‌شناسه و یه کینه قدیمی باهاش داره. تو یه لحظه شوکه‌کننده، ابی با یه چوب گلف جوئل رو به قتل می‌رسونه، درست جلوی چشمای الی که دیر می‌رسه و نمی‌تونه کاری کنه. تامی هم زخمی می‌شه، ولی زنده می‌مونه. این لحظه، که قلب آدمو می‌شکونه، جرقه انتقام الی رو روشن می‌کنه.

بعداً معلوم می‌شه چرا ابی این کارو کرده. پدرش، جری اندرسون، جراح فایرفلایز بود که تو بیمارستان سنت مری سالت لیک سیتی می‌خواست روی مغز الی عمل کنه تا واکسن کوردسپس رو بسازه. جوئل، با کشتن جری و فراری دادن الی، زندگی ابی رو نابود کرد. حالا ابی انتقامشو گرفته، ولی این پایان ماجرا نیست. الی، که غرق خشم و غمه، با دینا و جسی تصمیم می‌گیره به سیاتل بره تا ابی و گروهشو پیدا کنه. این شروع یه سفر پرخطره که چرخه انتقام رو راه می‌ندازه.

سفر به سیاتل

بعد از اتفاق تلخ جکسون، الی با یه قلب پر از خشم و غم، همراه دینا راهی سیاتل می‌شه تا ابی و گروه گرگ‌ها (WLF) رو پیدا کنه. سیاتل یه شهر بارونی و ویرونه‌ست که پر از گروه‌های متخاصم و تهدیدهاییه که از هر گوشه پیداشون می‌شه. این بخش داستان، که سه روز از ماجراهای الی رو پوشش می‌ده، پر از درگیری، فلش‌بک‌های احساسی، و لحظه‌هاییه که رابطه الی و دینا رو عمیق‌تر می‌کنه. 

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

روز اول: الی و دینا تو سیاتل دنبال سرنخی از WLF می‌گردن، یه گروه شبه‌نظامی که تو ورزشگاه شهر پایگاه دارن. اونا با یه نقشه قدیمی و چند تا یادداشت از جوئل، ردپای دوستای ابی (مثل اوون، مل، و نوری) رو پیدا می‌کنن. تو این مسیر، با سرافایت‌ها، یه فرقه مذهبی عجیب که با کمان و تبر حمله می‌کنن، روبه‌رو می‌شن. تو یه فلش‌بک، الی به یه روز خاص با جوئل تو موزه تاریخ طبیعی برمی‌گرده. اونجا جوئل براش تولد 16 سالگیشو جشن می‌گیره و یه کلاه فضانوردی بهش هدیه می‌ده. این خاطره، که پر از خنده و صمیمیت بین جوئل و الیه، نشون می‌ده چرا الی این‌قدر به جوئل وابسته‌ست و حالا نمی‌تونه مرگشو تحمل کنه.

روز دوم: درگیری‌ها تو سیاتل شدیدتر می‌شه. الی و دینا به یه تئاتر متروکه می‌رسن که به‌عنوان پایگاه موقتشون انتخاب می‌کنن. تو این روز، الی چند تا از دوستای ابی رو پیدا می‌کنه، مثل نوری، که تو یه درگیری خشن باهاش روبه‌رو می‌شه. الی، که غرق انتقامه، با خشونت بیشتری عمل می‌کنه و این باعث می‌شه دینا نگرانش بشه. تو یه فلش‌بک دیگه، الی یاد روزی می‌افته که با جوئل تو موزه موسیقی می‌رن و جوئل براش گیتار می‌زنه. این صحنه نشون می‌ده که جوئل سعی کرده بعد از ماجرای سالت لیک سیتی رابطه‌شونو ترمیم کنه، ولی الی هنوز بهش اعتماد کامل نداره.

روز سوم: اوج ماجراهای سیاتل اینجاست. الی بالاخره رد ابی رو تو یه آکواریوم پیدا می‌کنه، جایی که ابی و اوون قبلاً وقت می‌گذروندن. اما قبل از اینکه بتونه کاری کنه، یه رویارویی غیرمنتظره با ابی تو تئاتر اتفاق می‌افته. این لحظه پرتنش نشون می‌ده که انتقام الی داره به یه چرخه بی‌پایان تبدیل می‌شه. تو این روز، دینا به الی می‌گه که بارداره، و این خبر باعث می‌شه الی یه لحظه به خودش بیاد و به عواقب کاراش فکر کنه. رابطه الی و دینا تو این بخش عمیق‌تر می‌شه، و دینا با شوخ‌طبعی و حمایت همیشگیش سعی می‌کنه الی رو از تاریکی نجات بده.

این سه روز تو سیاتل، الی رو از یه دختر جوون مصمم به یه آدم غرق خشم و تردید تبدیل می‌کنه. فلش‌بک‌ها نشون می‌دن که رابطه‌ش با جوئل همیشه پر از عشق و تنش بوده، و حالا این تنش داره راه انتقامشو سخت‌تر می‌کنه. تو بخش بعدی، داستان از زاویه ابی روایت می‌شه تا بفهمیم چرا اون این مسیر رو انتخاب کرده.

تغییر دیدگاه: داستان ابی

بعد از ماجراهای الی تو سیاتل،یه چرخش بزرگ می‌کنه و داستان رو از زاویه ابی روایت می‌کنه. این تغییر دیدگاه، که یکی از جسورانه‌ترین انتخاب‌های ناتی داگه، باعث می‌شه بازیکنا با شخصیتی که ازش متنفر بودن همدلی کنن. ابی، که تو جکسون جوئل رو کشت، حالا محور داستانه و گذشته‌اش نشون می‌ده چرا این راهو انتخاب کرده.

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

ابی اندرسون دختریه که تو یه پایگاه فایرفلایز بزرگ شده. پدرش، جری اندرسون، جراح ارشد فایرفلایز بود که تو سال 2033 می‌خواست با عمل روی مغز الی واکسن کوردسپس رو بسازه. وقتی جوئل جری رو کشت و الی رو فراری داد، ابی همه‌چیزو از دست داد. این غم باعث شد به گروه گرگ‌ها (WLF) تو سیاتل بپیونده، یه گروه شبه‌نظامی که علیه فدرا می‌جنگن. تو فلش‌بک‌ها، رابطه نزدیک ابی با پدرش و دوستی عمیقش با اوون، عشق قدیمیش، نشون داده می‌شه. اوون یه روحیه آروم و آرمان‌گرا داره و همیشه سعی می‌کنه ابی رو از خشم دور نگه داره.

تو سیاتل، سه روز از زندگی ابی رو می‌بینیم. اون با دوستاش (مل، نوری، مانی) تو پایگاه WLF زندگی می‌کنه، ولی بعد از کشتن جوئل، حس گناه و تردید اذیتش می‌کنه. تو این سه روز، ابی با لو و یارا، دو تا جوون از فرقه سرافایت‌ها، آشنا می‌شه. لو و یارا از فرقه‌شون فرار کردن و حالا تو سیاتل گیر افتادن. ابی، که دنبال یه هدف جدیده، تصمیم می‌گیره به این دو تا کمک کنه. تو یه ماجراجویی پرخطر تو بیمارستان متروکه سیاتل، ابی برای پیدا کردن دارو برای یارا با یه موجود غول‌پیکر آلوده، به اسم رت‌کینگ، روبه‌رو می‌شه. این مبارزه نشون می‌ده که ابی نه‌تنها قویه، بلکه حاضر نیست لو و یارا رو تنها بذاره.

این بخش داستان، با نشون دادن گذشته و انتخاب‌های ابی، سعی می‌کنه بازیکنا رو وادار کنه از زاویه دیگه به ماجرا نگاه کنن. ابی دیگه فقط یه قاتل نیست؛ یه آدم با غم‌ها و آرزوهای خودشه. 

نقاط اوج و پایان‌بندی

داستان The Last of Us Part II تو سیاتل به اوج خودش می‌رسه، جایی که مسیر الی و ابی بالاخره به هم می‌رسه. این بخش پر از رویارویی‌های پرتنش و تصمیم‌هاییه که تم‌های انتقام و بخشش رو به چالش می‌کشه. پایان‌بندی بازی، که حسابی بحث‌برانگیز شد، یه نتیجه‌گیری تلخ اما عمیق برای این ماجراجویی ارائه می‌کنه.

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

تو روز سوم سیاتل، الی و ابی تو تئاتر متروکه روبه‌رو می‌شن. ابی، که دنبال لو و یارا می‌گرده، با الی درگیر می‌شه. این لحظه پر از خشونته، چون الی دوستای ابی (مثل اوون و مل) رو کشته و ابی هم دینا و جسی رو تهدید می‌کنه. تو این درگیری، ابی دست بالا رو داره و می‌تونه الی رو بکشه، ولی به خاطر لو تصمیم می‌گیره بی‌خیال بشه و بره. این صحنه نشون می‌ده که ابی داره از چرخه انتقام فاصله می‌گیره، ولی الی هنوز غرق خشمشه.

چند ماه بعد، الی و دینا تو یه مزرعه تو وایومینگ با بچه دینا، جی‌جی، زندگی آرومی دارن. اما کابوس‌های مرگ جوئل و حس گناه، الی رو ول نمی‌کنن. وقتی می‌فهمه ابی تو سانتا باربارا دیده شده، تصمیم می‌گیره دوباره دنبالش بره. تو این بخش، الی با گروه رتلرها، یه باند برده‌دار، درگیر می‌شه و حسابی زخمی می‌شه. بالاخره تو یه ساحل، الی ابی و لو رو پیدا می‌کنه که به یه ستون بسته شدن و حالشون خرابه. تو یه مبارزه نهایی، الی و ابی تا سر حد مرگ باهم می‌جنگن.

اما درست وقتی الی می‌تونه ابی رو تموم کنه، یه فلش‌بک از جوئل که داره گیتار می‌زنه به ذهنش میاد. این خاطره باعث می‌شه الی ابی رو ببخشه و بذاره با لو بره.پایان بازی الی رو تو مزرعه نشون می‌ده که حالا خالیه. دینا و جی‌جی رفتن، و الی به خاطر زخم‌هاش نمی‌تونه دیگه گیتار بزنه، چیزی که یادگار جوئل بود. با این حال، الی تصمیم می‌گیره به راهش ادامه بده، تنهایی، ولی شاید با یه ذره امید. این پایان باز، که پر از احساسات تلخ و شیرینه، نشون می‌ده که بخشش گاهی از انتقام سخت‌تره.

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

تحلیل تم‌ها و تأثیرات داستان

The Last of Us Part II با تم‌های عمیق و پیچیده‌اش، بازیکنا رو به فکر فرو می‌بره. تو این بخش تم‌های اصلی بازی و تأثیراتش رو روی بازیکنا و صنعت گیم بررسی می‌کنیم.

تم‌های اصلی:

  • چرخه انتقام: داستان حول انتقام الی از ابی و انگیزه ابی برای کشتن جوئل می‌چرخه. این چرخه نشون می‌ده که انتقام نه‌تنها هیچ‌چیزو درست نمی‌کنه، بلکه همه رو به نابودی می‌کشونه. الی تو مسیر انتقام دوستاشو از دست می‌ده و خودشو غرق خشم می‌کنه، در حالی که ابی با کمک به لو و یارا سعی می‌کنه از این چرخه فرار کنه. این تم باعث می‌شه بازیکنا به بی‌فایده بودن انتقام فکر کنن.
  • بخشش و رستگاری: پایان بازی، جایی که الی ابی رو می‌بخشه، نشون می‌ده که بخشش چقدر سخته اما می‌تونه چرخه خشونت رو بشکنه. این تصمیم، که با فلش‌بک جوئل تقویت می‌شه، به بازیکنا یادآوری می‌کنه که رستگاری تو رها کردن خشم ممکنه.
  • اخلاق خاکستری: هیچ شخصیتی تو بازی کاملاً خوب یا بد نیست. جوئل با نجات الی دنیا رو از واکسن محروم کرد، ابی با کشتن جوئل انتقام گرفت اما خودش قربانی گذشته‌ست، و الی با خشونتش همدلی و نفرت رو همزمان برمی‌انگیزه. این پیچیدگی اخلاقی بازیکنا رو وادار می‌کنه به تصمیمات شخصیت‌ها و خودشون تو موقعیت‌های مشابه فکر کنن.
  • عشق و از دست دادن: رابطه الی و جوئل، ابی و اوون، یا الی و دینا نشون‌دهنده عشق تو یه دنیای بی‌رحمه. این روابط، که پر از فداکاری و از دست دادنن، احساسات بازیکنا رو به چالش می‌کشن.

تأثیرات:

  • روی بازیکنا: داستان بازی با روایت دوطرفه (الی و ابی) بازیکنا رو مجبور می‌کنه با هر دو شخصیت همدلی کنن. این کار، که تو گیم‌ها کم‌سابقه‌ست، باعث بحث‌های داغ بین طرفدارا شد. خیلیا از مرگ جوئل یا زنده موندن ابی عصبانی شدن، اما کسایی که داستان رو عمیق‌تر دیدن، از پیچیدگی احساسی و اخلاقیش لذت بردن. بازی حس غم، خشم، و امید رو همزمان منتقل می‌کنه و بازیکنا رو با سؤالات فلسفی درباره درست و غلط تنها می‌ذاره.
  • روی صنعت گیم: Part II با روایت سینمایی، گیم‌پلی روان، و گرافیک خیره‌کننده استاندارد جدیدی برای بازی‌های داستان‌محور گذاشت. این بازی با بیش از 320 جایزه «بازی سال» پرافتخارترین بازیه و نشون داد که گیم‌ها می‌تونن مثل فیلم یا رمان احساسات عمیقی منتقل کنن. با این حال، نقدهای تند به داستانش (مثل حملات متاکریتیک) نشون داد که روایت‌های جسورانه می‌تونن مخاطبا رو دوقطبی کنن.

این تم‌ها و تأثیرات Part II رو به یه تجربه فراموش‌نشدنی تبدیل کردن که هنوز هم درباره‌ش بحث می‌شه.

تحلیل فصل دوم سریال The Last of Us

تو سال 2025، شبکه HBO با ادامه اقتباس از شاهکار ناتی داگ، فصل دوم The Last of Us رو منتشر کرد. این سریال، که بازم با همکاری نیل دراکمن و کریگ مازن ساخته شده، تو 7 اپیزود داستان الی (بلا رامزی) و جوئل (پدرو پاسکال) رو پنج سال بعد از فصل اول، با تمرکز روی بخشی از The Last of Us Part II، روایت می‌کنه. فصل دوم با حفظ حس و حال بازی، تغییراتی هوشمندانه داشته که هم طرفدارای قدیمی رو راضی نگه داشته و هم بیننده‌های جدید رو به دنیای آخرالزمانی کوردسپس کشیده. 

داستان کامل بازی The Last of Us Part II

تفاوت‌های کلیدی با بازی:

  • تایم‌لاین و فشردگی داستان: تو بازی، Part II چند ماه رو تو سال 2037 پوشش می‌ده، ولی سریال داستان رو فشرده‌تر کرده و فقط بخشی از ماجراها (تا اواسط سیاتل) رو تو چند هفته نشون می‌ده. این تغییر باعث شده ریتم سریال تندتر بشه، ولی بعضی جزییات بازی حذف شدن.

  • معرفی زودهنگام ابی: تو بازی، هویت ابی و انگیزه‌اش تا اواسط داستان مخفیه، اما سریال از همون اپیزود اول کیتلین دیور رو به‌عنوان ابی معرفی می‌کنه و گذشته‌اش با فایرفلایز رو نشون می‌ده. این کار حس رمز و راز بازی رو کم کرده.

  • نقش پررنگ‌تر دینا و جسی: تو بازی، دینا و جسی بیشتر همراهای الی هستن، ولی سریال به دینا (ایزابلا مرسد) و جسی (یانگ مازینو) عمق بیشتری داده. مثلاً تو اپیزود سوم، یه فلش‌بک از زندگی دینا تو جکسون نشون داده می‌شه که رابطه‌ش با الی رو احساسی‌تر می‌کنه.

  • تغییرات در اکشن: تو بازی، درگیری‌های سیاتل پر از پنهان‌کاری و گیم‌پلی پیچیده‌ست، ولی سریال اکشن رو ساده‌تر کرده. مثلاً مبارزه با رت‌کینگ تو بیمارستان به یه صحنه کوتاه‌تر تبدیل شده که حس وحشت بازی رو کامل منتقل نمی‌کنه.

  • فلش‌بک‌های جدید: سریال فلش‌بک‌های تازه‌ای به گذشته جوئل و الی اضافه کرده، مثل یه صحنه تو اپیزود دوم که جوئل داره به الی گیتار زدن یاد می‌ده. این فلش‌بک‌ها رابطه‌شونو عمیق‌تر می‌کنن، ولی گاهی داستان اصلی رو کند می‌کنن.

  • تمرکز کمتر روی سرافایت‌ها: تو بازی، سرافایت‌ها یه تهدید بزرگ تو سیاتلن، ولی سریال نقششونو کمرنگ‌تر کرده و بیشتر روی درگیری‌های WLF تمرکز داره. این تغییر باعث شده فضای عجیب فرقه‌ای بازی کمتر دیده بشه.

حاشیه‌ها:

  • انتخاب بلا رامزی برای الی بزرگ‌تر: خیلیا فکر می‌کنن بلا رامزی برای نقش الی 19ساله، که تو بازی قوی‌تر و بالغ‌تره، مناسب نیست. این بحث، که از فصل اول شروع شد، تو فصل دوم هم ادامه پیدا کرد، هرچند بازی احساسی رامزی بازم تحسین شد.

  • معرفی ابی: انتخاب کیتلین دیور برای ابی بحث‌برانگیز بود، چون بعضی طرفدارا حس کردن ظاهرش به ابی بازی شباهت نداره. با این حال، بازی قدرتمند دیور تو صحنه‌های اکشن و احساسی این انتقادات رو تا حدی خنثی کرد.

  • تغییرات داستانی: فشردن داستان Part II به یه فصل و حذف بعضی بخش‌های کلیدی (مثل ساحل کالیفرنیا) باعث نارضایتی طرفدارای سرسخت بازی شد. خیلیا حس کردن سریال عجله کرده و عمق داستان بازی رو کم کرده.

  • کمبود موجودات آلوده: مثل فصل اول، موجودات آلوده تو فصل دوم هم کمتر از بازی دیده شدن. این باعث شد حس خطر دائمی دنیای بازی برای بعضی بیننده‌ها کمرنگ بشه.

نکات مثبت:

  • وفاداری به تم‌ها: سریال تم‌های انتقام، بخشش، و اخلاق خاکستری رو با فلش‌بک‌های جدید و دیالوگ‌های قوی حفظ کرده. صحنه‌های جکسون و سیاتل حس و حال بازی رو به‌خوبی منتقل می‌کنن.

  • موسیقی و جلوه‌های بصری: موسیقی گوستاوو سانتائولا بازم حس غم و امید رو تقویت کرده. سیاتل با بارون و خرابه‌هاش، و موجودات آلوده با طراحی دقیق، حس آخرالزمانی بازی رو زنده می‌کنن.

  • تعمیق شخصیت‌های فرعی: دینا و جسی تو سریال پررنگ‌ترن و داستان‌های خودشونو دارن. مثلاً جسی تو اپیزود چهارم یه تصمیم کلیدی می‌گیره که به داستان وزن بیشتری می‌ده.

  • استقبال منتقدا: فصل دوم تو Rotten Tomatoes امتیاز 95% گرفته و تو Metacritic نمره 81/100. جایزه‌های Critics’ Choice برای بهترین سریال درام و بازیگری پدرو پاسکال نشون‌دهنده موفقیتشه.

نکات منفی:

  • ریتم کند: همچنان بعضی اپیزودها، به‌خصوص اونایی که فلش‌بک زیاد دارن، ریتمشون کند بود و حس شتاب داستان بازی رو نداشتن.

  • حذف گیم‌پلی: صحنه‌های پنهان‌کاری و اکشن پیچیده بازی، مثل درگیری‌های گسترده با WLF، تو سریال ساده‌تر شدن که برای طرفدارای گیم‌پلی ناامیدکننده بود.

  • داستان ناتمام: چون سریال فقط بخشی از Part II رو پوشش داده، حس پایان‌بندی کامل بازی توش نیست و بعضی بیننده‌ها حس کردن داستان نیمه‌کاره مونده.

  • کمبود موجودات آلوده: مثل فصل اول، موجودات آلوده کمتر از بازی دیده شدن، که حس خطر مداوم دنیای آخرالزمانی رو کم کرد.

فصل دوم The Last of Us یه اقتباس قوی بود که روح Part II رو با بازیگری درخشان، موسیقی تأثیرگذار، و طراحی صحنه خیره‌کننده حفظ کرد. تغییرات هوشمندانه مثل فلش‌بک‌های جدید و گسترش نقش دینا و جسی، داستان رو برای مخاطبای سریال جذاب‌تر کرد، هرچند ریتم کند، فشردگی داستان، و حذف بعضی جزییات گیم‌پلی برای طرفدارای سرسخت بازی یه کم ناامیدکننده بود. این فصل هم راه رو برای ادامه اقتباس Part II تو فصل‌های بعدی باز کرد و نشون داد HBO هنوز می‌تونه این دنیای آخرالزمانی رو زنده نگه داره.

شخصیت‌ ها

  • الی ویلیامز (Ellie Williams): قهرمان اصلی داستان، حالا 19ساله، که تو جکسون با جوئل زندگی می‌کنه. خشم و غم از دست دادن عزیزانش، اونو به مسیر انتقام می‌بره.

  • ابی اندرسون (Abby Anderson): یه شخصیت جدید و پیچیده، عضو گروه WLF تو سیاتل. انگیزه انتقامش از گذشته‌ای تلخ میاد و داستانش با الی گره می‌خوره.

  • جوئل میلر (Joel Miller): قهرمان Part I، پدری سخت‌جان که تو جکسون کنار الیه. نقشش تو داستان کوتاه اما تأثیرگذاره.

  • دینا (Dina): دوست صمیمی و معشوقه الی، زنی شوخ‌طبع و شجاع که تو سفر سیاتل همراه الیه و نقش مهمی تو تصمیماتش داره.

  • جسی (Jesse): یکی از گشتی‌های جکسون و دوست الی، جوونی پرشور که تو ماجراهای سیاتل کمک می‌کنه.

  • تامی میلر (Tommy Miller): برادر جوئل و یکی از رهبران جکسون، مردی مهربون که تو داستان نقش حمایتگری داره.

  • ماریا (Maria): همسر تامی و رهبر جکسون، زنی قوی که شهرک رو مدیریت می‌کنه.

  • اوون مور (Owen Moore): دوست و عشق قدیمی ابی، عضو WLF با روحیه‌ای آروم و آرمان‌گرا که سعی می‌کنه ابی رو از خشونت دور نگه داره.

  • مل (Mel): عضو WLF و دوست ابی، زنی باردار که تو داستان نقش احساسی و تراژیکی داره.

  • نوری (Nora): یکی از اعضای WLF و دوستای نزدیک ابی، که تو درگیری‌های سیاتل با الی روبه‌رو می‌شه.

  • مانی (Manny): سرباز WLF و دوست ابی، مردی شوخ‌طبع که تو ماجراهای سیاتل حضور داره.

  • لو (Lev): یه جوون از فرقه سرافایت‌ها که با ابی همراه می‌شه. شخصیتش پر از شجاعت و شکنندگیه.

  • یارا (Yara): خواهر بزرگ‌تر لو، از سرافایت‌ها فرار کرده و تو سیاتل با ابی رابطه‌ای عمیق پیدا می‌کنه.

  • جری اندرسون (Jerry Anderson): پدر ابی و جراح فایرفلایز، که تو گذشته نقش کلیدی تو داستان Part I داشت و مرگش جرقه انتقام ابی رو می‌زنه.

  • آیزاک (Isaac): رهبر گروه WLF تو سیاتل، مردی خشن و مصمم که جنگ با سرافایت‌ها رو هدایت می‌کنه.

کلام آخر

The Last of Us Part II یه سفر احساسیه که پر از خشم، عشق، و لحظه‌های تلخه. از خیابونای بارونی سیاتل تا ساحل غم‌انگیز کالیفرنیا، داستان الی و ابی نشون می‌ده که تو تاریک‌ترین روزا، انتخابای انسانی می‌تونن همه‌چیزو تغییر بدن. این بازی با سوالای سختش درباره درست و غلط، آدمو به فکر فرو می‌بره و یادآوری می‌کنه که گاهی بخشیدن از جنگیدن شجاعانه‌تره.

فصل دوم سریال HBO هم با روایت این داستان، یه بار دیگه دنیای آخرالزمانی ناتی داگ رو زنده کرد. ممنون از اینکه تا انتها با مجله اورجیلند همراه بودید.آرزو میکنیم تو هر پایان تلخ، یه شروع جدید براتون رقم بخوره!

دیدگاهتان را بنویسید